تکرار سنتهای تغییرناپذیر الهی در جوامع(پرسش و پاسخ)
پرسش:
از منظر آموزههای وحیانی اسلام آیا جوامع انسانی هم همانند جهان طبیعت از مجموعهای از قوانین و سنتهای ثابت و لایتغیر پیروی میکنند؟
پاسخ:
در جوامع انسانی قوانین همانند جهان طبیعت حاکم است
براساس آموزههای وحیانی اسلام جوامع انسانی و تاریخ بشری از سنتها و قوانینی پیروی میکنند و تحولات تاریخی برای خود تفسیر منطقی، معقول و صحیحی دارند، و همانطور که قوانینی بر پدیدههای زمینی و کیهانی حاکم است و تحولات جوی و طبیعی، معلول سنتهای تغییرناپذیر میباشند، همچنین هرنوع تحول و دگرگونی و تعادل و انحطاط و به طور کلی سیر جوامع از نقطهای به نقطه دیگر روی نظام علت و معلول و قوانین و سنتهای ثابت و لایتغیری میباشند. قرآنکریم در سوره فاطر آیه 34 میفرماید: «این مردم جز سنت و روشی که بر اقوام پیشین حاکم بوده است چه انتظاری دارند، هرگز در سنتهای خدا تبدیل و تحویلی نخواهی یافت» در اینجا به برخی از اهم این سنتهای حاکم بر جوامع که دائما در حال تکرار است اجمالا اشاره میکنیم:
اهم سنتهای حاکم بر جوامع انسانی
1- هر امتی دوره و اجلی دارد
دانشمندان براساس تغییر و تحولات جوامع انسانی، به اوج و حضیض و صعود و نزولی اعتقاد دارند. به عبارت دیگر جامعه خصوصیاتی همانند فرد را دارد. یک فرد تا سن بلوغ نرسد حالت پویایی و تهاجم دارد، نیرومند و پیشرو و مهاجم میباشد. پس از مدتی که به اوج قدرت و نیرومندی رسید، کمکم قوس نزولی او شروع میشود، ضعف و سستی در اعصاب و قوای وجودی او روشن میگردد، جامعه نیز مدتی حالت تهاجمی دارد، پس از مدتی حالت تدافعی به خود میگیرد. تمام تاریخ براساس این دو حالت «تهاجم و مدافع» حرکت میکند، و این تهاجم و تدافع موجب میشود که نوعی فرهنگ و تمدن و جامعه به وجود آید، رشد کند، ضعیف و پیر شود و در نتیجه و سرانجام فرهنگ جدید باز سِیر خویش را به سوی رشد و کمال و پیری و مرگ طی کند و باز در برابر نیروی جوان و تازهای قرار گیرد. این تهاجم و تدافع هم علت و هم عامل تاریخ را نشان میدهد، و هم خود به خود تشکل حرکت تاریخ را مشخص میکند. توجه قرآن به ارزشهای فردی مانع از آن نشده که به اصالت جامعه در حد خود اعتراف کند و برای آن حیات و ممات و عمر و زندگی و به اصطلاح تهاجم و تدافعی قائل گردد، چنانکه در سوره اعراف آیه 3 و 4 میفرماید: «برای عمر هر امتی پایانی است. هرگاه پایان عمرشان برسد نه لحظهای تاخیر میکنند و نه لحظهای زودتر فانی میگردند.» بنابراین همانطور که فرد حیات و مماتی دارد، جامعه نیز موت و حیاتی دارد.
2- طلوع و غروب تمدنها قطعی است
قرآن کریم طلوع و غروب تمدنها را یک امر قطعی تلقی کرده و میفرماید: هرگز قدرت و تمکن در دست یک گروه تا پایان جهان باقی نمیماند، بلکه بنا به عللی دست به دست گشته تا عمر جهان سپری گردد. خداوند در سوره آلعمران آیات 139 و 140 میفرماید: «سست و اندوهگین نباشید شما برترید اگر مؤمن باشید، اگر زخمی به شما وارد میشود، طرف مقابل نیز آن را دارد، و این روزها را بین مردم دست به دست میگردانیم». بنابراین درخشندگی و افول تمدنها از سنتهای قطعی است که بر تمام اقوام و ملل حاکم است، سنتهایی که قابل تغییر و دگرگونی نیست.
3- ظلم و ستمگری مایه هلاکت است
قرآن کریم ظلم و ستمگری و خروج از خط عدالت و دادگستری را مایه هلاکت و نابودی امتها و جوامع انسانی دانسته برعکس صلاح و تقوا، درستکاری و پرهیزگاری را مایه بقا و دوام دولتها و ملتها میداند، و امنیت و آرامش فردی و اجتماعی را در دوری از ستم و تعدی تلقی میکند. این مطلب علاوه بر اینکه تجربه و آزمونهای پیاپی در زندگی ملل آن را تایید میکند، کاملا با محاسبات عقلی و اجتماعی سازگار است. ظلم و تعدی در میان ملل از نقطه کوچکی شروع میشود و به مرور زمان به پایهای میرسد که انفجاری را به دنبال میآورد! قرآن کریم این حقیقت را در دو آیه زیر یادآور میشود:
1- هرگز پروردگار تو نابود کننده ملتها از طریق ظلم نیست، در حالی که آن ملتها در راه صلاح و پاکی گام برمیدارند. (هود- 117)
2- آنان که ایمان دارند و ایمان خود را با ظلم و تعدی آمیخته نساختهاند، برای آنان امنیت است. (انعام- 82)
4-تاثیر وضع مادی جوامع در رفتار انسانها
قرآن کریم تاثیر وضع مادی جوامع انسانی را در طرز تفکر و شیوه زندگی تصدیق میکند و این دو را از یکدیگر بیگانه نمیداند، و در سوره علق آیات 6 و 7 میفرماید: انسان طغیان میکند آنگاه که خود را بینیاز احساس میکند، همچنین در آیات دیگر یادآور میشود که مترقین و مسرفین طاغوتوار سد راه پیشرفت پیامبران بودند و پیوسته با آنان به مخالفت برمیخاستند، برعکس فقیران و تهیدستان، پشتیبان رجال وحی و آموزگاران الهی بودند. (سوره سبا- 34) و (بقره- 273)
5- تکامل جامعه و حکومت مؤمنان و صالحان
قرآن کریم از تکامل جامعهای انسانی که همگی زیر لوای توحید گرد میآیند گزارش میدهد، و تحقق چنین جامعهای به خاطر افزایش رشد اجتماعی بشر و فطری بودن میل به تکامل در انسان است. احادیث اسلامی از افزایش رشدها و خردها، از تکامل صنایع از تسلط بشر بر گنجینههای زمین از گسترش عدل و داد و برقراری حکومت واحد جهانی در دوران ظهور حضرت مهدی(عج) گزارش میدهد. البته چهره ظاهری و برونی جوامع انسانی، کاملا یأسآور است و خطوط برجسته سیمای او را شقاوت و بدبختی، جنگ و ستیزهجویی، ترک عواطف انسانی و افزایش سلاحهای هستهای و نابسامانیهای اخلاقی و فکری و... تشکیل میدهد.